ماهیت و چشمانداز روابط ایران و انگلیس
انگلستان در چند قرن اخیر پیچیدهترین سیاست را در عرصه روابط بینالمللی خود به نمایش گذاشته است. تا جایی که ماهیتشناسی الگوی سیاست خارجی این کشور همواره با دشواریهای تحلیلی مواجه بوده و این الگوی سیاسی در خاورمیانه که از دو مولفه مهم اجتماعی (مسلمان بودن) و ژئوپلیتیک (دارای منابع انرژی) برخوردار است، زوایای پیدا و پنهانی دارد. به عبارتی دولت انگلستان در خاورمیانه از یک بازی چندوجهی پیروی میکند.
در مورد روابط انگلستان و ایران باید گفت که تداوم روابط در فضای بیاعتمادی شکل گرفته و در ایران همواره نگاهی تردیدآمیز به سیاستهای این کشور وجود داشته، اما با این حال سیاستمداران انگلیسی هیچ گاه از اهمیت جایگاه راهبردی ایران در منطقه غفلت نکردهاند و کوشیدهاند در بحرانیترین شرایط روابط حداقلی را حفظ کنند. الگوی بارز این روابط نشان میدهد که این کشور در حوزه اقتصادی بیشتر همسو با سیاستهای اقتصادی اتحادیه اروپا در قبال ایران منافع خود را تعریف کرده، اما در مسائل دفاعی-امنیتی بر همگرایی با محور انگلیسی- امریکایی تاکید دارد. به همین دلیل چشمانداز سیاستهای انگلستان در قبال ج. ا. ایران به ویژه برنامه هستهای بیشتر در محیط تعامل و تقابل امریکا با ایران قابل سنجش خواهد بود، اما در حوزه اقتصادی در بستر رویکرد اروپایی شکل گرفته است.
تحقق یا عدم تحقق توافقنامه هستهای دائمی ایران و گروه 1+5 نیز بر سیاستهای این کشور در قبال ج. ا. ایران تاثیر جدی خواهد گذاشت. موضوع دیگری که طی چند ماه گذشته ایران را در کانون راهبردهای منطقهای انگلیس قرار داده، اقدامات گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه است که منافع غرب و به طور طبیعی انگلستان را در منطقه مورد تهدید جدی قرار داده است. به طوری که حمله داعش به عراق و اقدامات خشونتآمیز علیه غیرنظامیان از جمله سر بریدن چند شهروند امریکایی و انگلیسی تهدید این گروه تروریستی را برای دولت انگلستان دوچندان کرد.
در این شرایط دولت انگلیس طی تقریبا دو ماه اخیر بر نقش مثبت و امنیتساز ج. ا. ایران در مقابله با داعش تاکید کرده است. البته به دلیل بیاعتمادی ج. ا. ایران به نیات غرب به ویژه انگلیس و امریکا که در حمایت نظامی و مالی از گروه تروریستی داعش از بدو تشکیل در سوریه نقشآفرین بودهاند، ایجاد محور همکاری ج. ا. ایران با امریکا و انگلیس مشکل به نظر میرسد و ایران اعلام کرده که به طور مستقل با همکاری دولتهای عراق و سوریه علیه داعش میجنگد. پیروزیهای ارتشهای عراق و سوریه با کمک ایران علیه داعش گواه بر این مدعاست.
در واقع، این امریکا و انگلستان هستند که برای ریشهکنی داعش به ایران نیازمند مبرم دارند. البته به رغم تمایل شدید امریکا و متحدان غربیاش برای شرکت ج. ا. ایران در کنفرانس ضدداعش در پاریس، کشورهای عربی پدیدآورنده داعش با حضور ایران مخالفت کردند و حضور خود در این کنفرانس را منوط به عدم حضور ایران کردند. قبلا نیز این کشورهای عربی داعشپرور با حضور ایران در کنفرانسهای ژنو یک و دو مربوط به بحران سوریه مخالفت کرده بودند.
نکته دیگری که با مساله تهدید گروه تروریستی داعش اهمیت دارد، مرحله حساس گفت و گوهای هستهای ج. ا. ایران با گروه 1+5 است که انگلیس و امریکا بخش محوری آن را تشکیل میدهند. البته امریکا اعلام کرده تلاش میکند گفت و گوهای هستهای جدای از بحث مقابله با داعش پیش برود و در عین حال مدعی شده که ایران همکاری خود با امریکا علیه داعش را به امتیازگیری در گفت و گوهای هستهای منوط کرده است. در این نوشتار تلاش میشود به ماهیت و چشمانداز روابط ایران و انگلیس با محوریت گفت و گوهای هستهای ج. ا. ایران و مقابله با تهدید داعش پرداخته شود که محور اصلی گفت و گوهای بیسابقه حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان و دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس در نیویورک بود.
برنامه هستهای ایران؛ همگرایی محور انگلیسی-امریکایی و اتحادیه اروپا
گسترش توانمندیهای هستهای در جهان یکی از نگرانیهای جدی اتحادیه اروپا در حوزه سیاست خارجی بوده است. از نظر این اتحادیه گسترش این توانمندیها با پتانسیل ساخت تسلیحات هستهای همراه است و ضریب امنیت و ثبات جهانی را به شدت کاهش خواهد شد. برنامه صلحآمیز هستهای ایران نیز یکی از محورها و متغیرهای مهم تاثیرگذار بر چارچوب و کیفیت روابط ایران با اتحادیه اروپا بوده است. نمیتوان روابط کشورهای ثالث با اعضای اتحادیه اروپا را کاملا جدای از روابط در چارچوب این اتحادیه دانست و رابطه ج. ا. ایران با کشورهای اروپایی از جمله انگلستان را نیز باید در چارچوب رابطه با اتحادیه اروپا مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد.
به رغم آنکه اتحادیه اروپا نیز در مورد تهدید توانمندیهای هستهای نگرانیهای جدی دارد، اما مواضع انگلستان در این مورد بیش از اتحادیه اروپا به امریکا نزدیک بوده است. به طوری که با مطرح شدن موضوع هستهای ایران و تشدید مناقشه بر سر آن همگرایی امریکا و انگلستان افزایش یافت و انگلستان به عنوان تامینکننده منافع محور انگلیسی-امریکایی در گفت و گوهای سه کشور بزرگ اروپایی با ایران نقشآفرینی کرد. در واقع، انگلستان تلاش کرد ضمن پررنگ کردن نقش راهبردی خود، از اتحادیه اروپا برای تحقق اهداف و منافع راهبردی محور انگلیسی-امریکایی بهرهبرداری کند و نقشآفرین حلقه واصل دیدگاههای اتحادیه اروپا و امریکا باشد.
از نظر انگستان هدف توافق موقت (شش ماهه) در گفت و گوهای هستهای ژنو کند کردن برنامه هستهای ایران، توقف و به عقب بازگرداندن برخی مؤلفهها در ازای کاهش تحریمها بود که البته برای چهار ماه دیگر تمدید شد و طی این مدت، گفتوگوها با هدف رسیدن به توافقی دائم و پایدارتر ادامه یافته است. به طور کلی، اگرچه بحران کنونی میان ایران و محور انگلیسی-امریکایی عمدتا مربوط به برنامه هستهای است، اما مساله اصلی از تضاد منافع آنها در خاورمیانه و رویکرد مخالفآمیز آنها در قابل ماهیت انقلاب اسلامی ایران نشات میگیرد. به طوری که آلیستر برت، معاون پیشین وزارت امور خارجه انگلستان و نماینده پارلمان این کشور گفت: «آیا مقامات ایران مطلع هستند که برنامه هستهایشان تنها مشکل موجود میان آنها و غرب نیست و حمایت آنها از تروریسم، حمایت از بشار اسد در سوریه و پرونده حقوق بشر آنها هم مطرح است.»
به طور کلی، دولت انگلستان به رغم برخی اختلافنظرها با دولت امریکا به ویژه در مورد گزینه نظامی علیه برنامه هستهای ج. ا. ایران، همسو با سیاستهای امریکا حرکت کرده و موضعگیریهای مشترک اخیر امریکا و انگلستان نشان میدهد به دلیل جایگاه امنیتساز و راهبردی ایران در خاورمیانه به ویژه در مقابله با افراطگرایی مورد حمایت عربستان و متحدانش که اوج آن تهدید تروریسم داعش در سوریه و عراق بوده، راهبرد اصلی دولت انگلستان به کارگیری دیپلماسی به منظور حل و فصل موضوع هستهای و حرکت به سوی تقویت منافع مشترک منطقهای با ج. ا. ایران است که البته این کشور باید بتواند اعتماد ج. ا. ایران را در مورد حسن نیت خود جلب کند.
ایران و راهبرد همکاریجویانه انگلیس علیه داعش
حوادث یازدهم سپتامبر، لزوم ارزیابی مجدد از محیط راهبردی را برای دولت انگلیس الزامی کرد. تجربه انگلیس در عراق و افغانستان، به رهبران آن کشور نشان داده که برقراری ثبات روندی پیچیدهای و مستلزم تلاش هماهنگ، مستمر و یکپارچه در زمینه توسعه اقتصادی، حکومت، امنیت و سیاست است. در عین حال، پس از آغاز ناآرامیها و تحولات جهان عرب در سال 2011 که در نهایت جنگ داخلی سوریه را نیز رقم زد، انگلیس به رغم حمایتهای مادی و تسلیحاتی از داعش، به تدریج با ظهور تهدید این گروه تروریستی رو به رو شد و در راهبرد مقابله با آن به نقش موثر و مثبت ایران به عنوان قدرت منطقهای اذعان کرد، زیرا این کشور همانند سایر کشورهای غربی در ابتدا تصور میکرد حمایت از گروههایی مانند داعش میتواند به فروپاشی دولت سوریه منجر شود، اما به تدریج به ویژه پس از تصرف بخشهای مهمی از خاک عراق توسط این گروه در نهایت مانند امریکا دست به دامان ایران شد. بریده شدن سر چند شهروند امریکایی و انگلیسی توسط داعش بر درک از تهدید این کشورها افزود.
پس از ورود گروه تروریستی داعش به عراق و انجام اقدامات تروریستی در این کشور، سازمان جاسوسی بریتانیا، امآی5، ماموریت یافت در مورد اتباع انگلیسی داعش تحقیق کند. همزمان داعش با پخش ویدیویی از جوانان دعوت به همکاری کرده و مطابق گزارشها، امآی5 اکنون تجسس در مورد تروریستهای انگلیسی در سوریه و عراق جزو الویتهای خود قرار داده و این موضوع پس از انتشار ویدئوی داعش در اینترنت برای جذب نیرو از کشورهای غربی شدت گرفت. صدها شهروند انگلیسی در سوریه و عراق به گروههای تروریستی حاضر در این کشورها پیوستهاند و دولت انگلیس از بازگشت این تروریستها به کشور و انجام عملیات تروریستی توسط آنها اظهار نگرانی کرده است. به ویژه آنکه بسیاری از طرفداران داعش در انگلیس تظاهراتهایی را نیز در حمایت از این گروه تروریستی برپا کردهاند.
ذکر این نکته نیز مهم است که تروریسم مدیریتشده گروههای افراطگرا مانند داعش و جبههالنصره در سوریه و عراق تامینکننده برخی منافع غرب و به طور خاص امریکا و انگلیس است، زیرا تروریسم گروههای تکفیری و افراطگرا به نوعی میتواند ایران را در سوریه و عراق درگیر کند و هزینههای سیاستهای منطقهای ضدغربی را برای ج. ا. ایران بالا ببرد. از این منظر، انگلیس راهبرد درگیرسازی ایران در محیط پیرامون را دنبال میکند: تروریسم، ناامنی و بیثباتی مدیریت شده به گونهای که به اروپا سرریز نکند و ج. ا. ایران درگیر آن شود، میتواند تامینکننده منافع این کشور در مهار قدرت منطقهای ج. ا. ایران باشد.
سرانجام سخن
در پرتو دیدار نخستوزیر انگلیس با رئیسجمهور کشورمان به نظر میرسد دولت انگلیس از تجربه بحرانهای سوریه و عراق که به گسترش تروریسم در منطقه و احتمال سرریز آن به خاک اروپا منجر شده، درس گرفته و اهمیت امنیتساز و مثبت ج. ا. ایران در منطقه برای این کشور دوچندان شده است. البته ج. ا. ایران همواره به نیات و رفتارهای انگلیس پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دیده تردید نگریسته که تامین بلندمدت منافع راهبردی ج. ا. ایران از جمله در موضوع هستهای، میتواند پیامدهای مثبتی برای روابط انگلیس و در عین حال اتحادیه اروپا با ج. ا. ایران داشته باشد. به بیان واضحتر با توجه به همگرایی گسترده محور انگلیسی-امریکایی و اتحادیه اروپا در موضوع هستهای ایران، هر گونه تحولی (تنشزدایی و یا تنشزایی) در روابط ایران و انگلستان به تحقق یا عدم تحقق توافق هستهای دائمی بستگی دارد؛ البته به نظر میرسد حتی در فضای پس از تحقق توافقنامه هستهای دائمی، انگلستان همسو با امریکا به منظور تامین منافع منطقهای خود در مورد موضوعاتی مانند حمایتهای ایران از جنبشهای ضدغربی و ضدصهیونیستی و نیز حقوق بشر در ایران بهانهتراشیهایی خواهد کرد.